اغاز

ساخت وبلاگ

چشمام رو‌باز کردم‌بهشت توی دستام بود قلبم مثل یک تکه یخ ضربان داشت سرما تا مغز استخوانم میرفت به آسمان نگاه کردم خدا آنجا بود با تمام اقتدار بهشت پروانه شد از دستم پرید قلبم همچنان میزد پروانه آبی بود در آسمان گم شد دستانم خالی بود چشمانم را بستم وجودم پرواز کرده بود پلکهایم باز شد تمام دنیایم پر از پروانه بود ولی هیچ کدام آبی نبود.

اغاز...
ما را در سایت اغاز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7saturn6 بازدید : 84 تاريخ : دوشنبه 13 تير 1401 ساعت: 2:49

خواسته ام از زندگی برگشت نیست من ادم برگشت و دوباره ساختن نیستم جاده زندگیم کاملا مشخصه می دونم چطور باید برم چکار باید بکنم هر چند توی راه عقلی زندگیم احساسم درگیر باشه برای من عقل مهم تر از احساسه همیشه همین بوده وهست ￵زندگی ادامه پیدا میکنه با تمام اتفاقات حاشیه ای و من ادامه می دهم.￸

سرلک .

اغاز...
ما را در سایت اغاز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7saturn6 بازدید : 66 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 13:43

یکوجایی به این نتیجه میرسی که به خاطر دیگران خودت رو فراموش کردی از خودت دور شدی و الان احساس حقارت میکنی و این آزارت میده سخت نیست دوباره برگشتن و من این کار را میکنم .￸ یک روز سرکلاس گفت هنرمندم راک میزنم عجیب بود هنوزم هست متفاوت با همه .￸ و اینکه اغاز...ادامه مطلب
ما را در سایت اغاز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7saturn6 بازدید : 58 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 13:43

توی یک وبلاگ خانومی نوشته بود دوست دارم به گذشته برگردم وبه دختر پسر نشسته روی پله های دانشگاه بگم نگران نباشید همه چیز درست میشه با خیال راحت بخندید .￸ و کاش یکی از آینده می امد ومیگفت نگران نباش همه چیز درست میشه من به این شخص بدجور محتاجم . رفته ب اغاز...ادامه مطلب
ما را در سایت اغاز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7saturn6 بازدید : 55 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 13:43

آدمایی هستن توی زندگی که خیلی مهمن نقش خاصی دارن و اگه برنوجاشون پر نمیشه و میرن .￸ ممکنه برگردن اول احساس میکنی همه چیز مثل قبل  میشه اگر رفتنشون رو ببخشی ولی چیزی نمی گذره که می فهمی هیچ وقت تو اون آدم چهار سال پیش نمیشی زمان و مکان تا رو ساخته و ا اغاز...ادامه مطلب
ما را در سایت اغاز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7saturn6 بازدید : 68 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 13:43

امشب وقتی همه رفتن هیئت و بعد از دوسال وقتی پدرم باهام شوخی کرد فریاد زدم فهمیدم اوضاعم خیلی خرابه همه چیز خیلی خرابه .￸ نمیدونم تا چه حد سرطان دایی و پدربزرگم توی این حال خرابم دخیلند ولی میدونم که روحم در عذابه دیدن بعضی از آدم ها حالم رو خراب میکن اغاز...ادامه مطلب
ما را در سایت اغاز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7saturn6 بازدید : 63 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 13:43

گاهی نمی دانی انتخاب میشوی یا انتخاب میکنی وقتی بین تمام اتفاقات زندگیت راه تو قدم هایت متفاوت با دبگران طی میشود نمی دانی تو درست می روی یا آنها و این وسط هر چقدر هم انعطاف داشته باشی باز هم نمی توانی حرفهایت نگاهت وجودت متفاوت میشود . این همه تضاد اغاز...ادامه مطلب
ما را در سایت اغاز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7saturn6 بازدید : 58 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 13:43

هیچ وقت اون شب رویادم نمیره دختر شونزده ساله ای که تب کرد داغ شد وهفت روز افتاد تا تونست آروم بگیره و مرگ آرزوهاش رو تحمل کنه هرچند سوگواری عجیبی گرفت خواسته یا ناخواسته بعد آن دنیا طعمش تغییر کرد واقعیت چه طعمی میتواند داشته باشد؟￸ بزرگ شد قد کشید و اغاز...ادامه مطلب
ما را در سایت اغاز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7saturn6 بازدید : 66 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 13:43

زندگی افتاده روی دنده سختی از هر طرف میری با مشکلات جدیدی مواجه میشی و دقیقا نمیدونی چاره چیه ؟ بعد از تمام شدن این دو ماه میدونی روزای خیلی سختی را پیش رو خواهی داشت و فقط باید صبر کنی تا همه چیز بگذره مثل سال گذشته و خیلی از سال های گذشته دیگه فقط اغاز...ادامه مطلب
ما را در سایت اغاز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7saturn6 بازدید : 55 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 13:43

هر روز انگار بایک درس تازه شروع میشه هر روز مقاومتت تجربه ات بالاتر میره و من هیچ وقت فکر نمیکردم به این نقطه برسم مثل یه زندانیم که هر روز میدونه توی زندانه ولی تلاش میکنه نرده ها رو نبینه تلاش میکنه بلند شه و زندگی کنه خیلی سخته واقعا سخته من گاهی اغاز...ادامه مطلب
ما را در سایت اغاز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7saturn6 بازدید : 73 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 13:43